سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 94/4/22 | 10:31 عصر | نویسنده : م شادمانفر

آموزش هایی که درسن کم داعش به بچه های ابتدایی میدهد..

آموزش جهاد نکاح

آموزش ساخت بمب و.....




تاریخ : چهارشنبه 94/4/10 | 12:36 صبح | نویسنده : م شادمانفر

 

شهدا نه بی‌رنگ بودند و نه بی‌رگ؛ این را از وصیتنامه‌هایشان می‌شود فهمید؛ این را از مقاومت با دست‌های بسته‌شان می‌شود فهمید؛ و البته این را خیلی‌ها نمی‌توانند بفهمند.

 

 

 

 

   این پیام را روزنامه خانوادگی فلان آقا که حاضر است شهیدان را عریان تصویر کند تا مبادا عکس امام روی پیراهن‌شان باشد نمی‌فهمد؛ عکس امام روی پیراهن یعنی راه امام؛ راه امام یعنی تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم؛ شرک و کفر یعنی آمریکای جهانخوار که امام تا آخرین روزها هم آن را شیطان بزرگ نامید؛ پس بهتر است شهدا را عریان و بی‌عکس امام تصویر کرد؛ چون در غیر این صورت مجبور می‌شوند برای این بخش دومش چاره‌ای بیندیشند و لابد خاطره‌ای تک نفره از پشت درهای بسته با امام بگویند که امام اصلا با آمریکا مشکلی نداشت و آمریکا را شیطان بزرگ نمی‌دانست و آن همه فیلم و صوت، همه فتوشاپ است!

   روزنامه‌ای که حاضر است شهیدان را عریان تصویر کند تا آیه «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَهٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَعَدُوَّکُمْ» روی پیراهنشان نقش نبسته باشد، این پیام را نمی‌فهمد! این آیه اصلا با اعتدال حضرات تومنی دوزار فرق دارد، چرا که اصلا اگر اوبامای مودب و باهوش بخواهد با عدوالله جمع شود می‌دانی چه داستانی می‌شود؟ پس همان بهتر که شهدا را عریان و بدون پیام تصویر کنیم!

 

   روزنامه‌ای که حاضر است شهیدان را عریان تصویر کند تا مبادا پیراهنی داشته باشند و در جیب پیراهنشان وصیتنامه‌ای باشد که در آن شعاری افراطی نوشته شده باشد، خدای ناکرده مغایر با سیاست‌های اعتدالی اعتماد به گرگ درنده تاریخ، بالا برویم و پایین بیاییم این پیام را درک نمی‌کند!

 

   اما مردم چقدر خوب این پیام را درک کردند و به صحنه آمدند؛ چقدر خوب فریاد مظلومیت این شهیدان را در برابر جنایت آواکس‌های آمریکایی که عملیات را لو داده بودند، شنیدند و به صحنه آمدند و هر چه فریاد داشتند بر سر آمریکا کشیدند...

 




تاریخ : سه شنبه 94/4/9 | 12:40 صبح | نویسنده : م شادمانفر

سخناندکترظریف حاوی نکات پر اهمیت؛ و البته تاسف آوری است. نکاتی که  سطحی نگری رئیس تیم مذاکره کننده هسته ای کشور را به رخ هر خواننده ای می کشد.

 

دکتر ظریف به روال چندی پیش؛ مجددا دست به تحریف تاریخ زده و مدعی می شود پرونده هسته ای ایران در دو تاریخ سپتامبر 2003 و نوامبر 2011 به عنوان موردی خاص در آژانس بین المللی انرژی اتمی، مطرح و در نوامبر 2004 به سمت حل شدن پیش رفته است.

 

در صورتی که گفته ایشان در خصوص حرکت به سمت حل شدن پرونده هسته ای ایران، در اواخر عمر دولت اصلاحات و تصدی گری دکتر روحانی بر دبیری شورای عالی امنیت ملی را، واقعی تلقی کنیم؛ لازم است به رئیس دستگاه دیپلماسی یادآور شویم؛ در تاریخ یادشده و پس از توافق های ننگین سعدآباد، بروکسل و پاریس؛ تروئیکای اروپا خواستار تعطیلی کامل صنعت هسته ای ایران شد. 

لذا جا دارد جناب ظریف به این سوال پاسخ دهد؛ آیا پس از تعطیلی صنعت هسته ای کشور؛ و پذیرفتن بدون چون و چرای خواسته های اروپا؛ دلیلی برای عادی نشدن پرونده هسته ای ایران در شورای حکام وجود داشت؟

 

وی بر خلاف خط قرمز رهبر فرزانه انقلاب، که روابط ایران و آژانس را متعارف وغیرفوق العاده می خواهند؛ در خصوص دسترسی های مضاعف که در بیانیه! لوزان آمده؛ می گوید بالاخره باید به سمت روشی که از نظر بین المللی مورد قبول است پیش برویم؛ انهاچه میگویندمهم نیست ، آنچه بر اساس مقررات بین المللی انجام خواهدشدمهم است

 

به راستی انسان عاقل چند بار از سوراخی گزیده می شود؟ در توافق ژنو علی رغم تکذیب های مکرر تیم ایرانی؛ 92% از ادعاهای ذکر شده در گزاره برگ امریکایی توافق ژنو، عملی [3] شد؛ در مقطع سالهای 82 تا 84 با وجود تعریف خصوصیِ البرادعی از تعلیق، که تنها شامل عدم تزریق گاز به سانتریفیوژ بود؛ طی تعریف رسمی آژانس، این تعلیق شامل همه ی صنعت هسته ای، یعنی گاز دهی به سانتریفیوژ؛ قطعه سازی؛ UCF؛ نطنز و ... شد. لذا مشخص نیست چرا دکتر ظریف از گذشته درس نمی گیرد؟

 

اما تاسف بار ترین نکته؛ قبول دربستِ خواسته امریکایی ها به بهانه عدم دخالت در مقررات داخلی آن کشور است. ایشان نسبت به لغو و یا تعلیق تحریم ها اظهار می دارد "ما کاری به مقررات داخلی آمریکا نداریم. دولت آمریکا باید اجرای تحریم‌ها رالغو کند" 

 

آیا باقی ماندن زیر ساخت تحریم ها، که همانا قوانین کنگره و دولت امریکا محسوب می شود؛ عقلانی است؟ آیا دولت فعلی و یا دولت آینده امریکا به استناد همین قوانین، قادر به اجرای مجدد تحریم های لغو شده نخواهد بود؟ چرا بر خلاف قوانین داخلی ایران، دکتر ظریف از جانب مجلس، قول اجرای پروتکل الحاقی را به امریکا داده است؟ آیا با وجود چنین موضوعی؛ تصور دخالت یکجانبه امریکا در امور داخلی ایران؛ نظریه ای واهی است؟

 

این درحالی است که ظریف در تناقضی آشکار اصرار دارد، تحریم های شورای امنیت سازمان ملل، بر اساس بند 41 فصل هفتم منشور؛ حذف شود. (یکی از تبعات چنین حالتی این خواهد بود، که ایران بطور رسمی می پذیرد؛تهدیدی بر علیه صلح جهانی است.)

 

متاسفانه بر اساس اعتماد به دشمن؛ دکتر ظریف در عباراتی تامل بر انگیز می گوید "من یقین دارم که اگر توافقی صورت بگیرد هیچ دولتی در آمریکا توان نقض آن توافق را نخواهد داشت و اگر توافق را نقض بکند، کسی در دنیا به آن اقدام وقعی نخواهد گذاشت"

 

گویا دکتر در جهانی آرمانی قدم گذاشته! 

ایشان فراموش کرده اند در جریان آزاد سازی گروگان های امریکایی در لبنان، کدخدا گفت " حسن نیت حسن نیت می اورد" لیکن پس از گذشتن خرش از پل؛ آشکارا به ریش ایشان و رئیس جمهور وقت خندیدند! 

 

فراموش کرده اند به راحتی آب خوردن هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون کردند؛ و جهانیان به روی مبارک خویش هم نیاوردند. 

فراموش کرده اند، امریکایی ها شلیک موشک به سوی هواپیمای مسافربری را؛ اشتباه خواندند، لیکن به فرمانده ناو وینسنز مدال افتخار دادند! و دنیا وقعی ننهاد؟

 

فراموش کرده اند به بهانه ی واهی سلاح کشتار جمعی؛ عراق را اشغال و مردم این سرزمین را به خاک سیاه نشاندن؛ و سازمان ملل، جز همراهی کاری کرد؟

 

بد نیست جناب ظریف کمی هم از دنیای ایده آل فاصله گرفته و واقعیات حاکم بر جهان را درک کنند. به راستی قانون حاکم بر سازمان ملل، مصداق واقعی قانون جنگل نیست؟ آیا اعتماد به این قانون، نتیجه ای غیر از شکست و مرگ، در پی خواهد داشت؟




تاریخ : شنبه 94/4/6 | 11:58 صبح | نویسنده : م شادمانفر

روانشناسی اقتصادی مردم تحت تاثیرابزارهای مشوش کننده نظیرقرعه کشی وجوایز آن منجربه رشدروحیه بخت آزمایی وزنگی مبتنی برشانس میشود وموجب اسیب به تولیدمیشود .تبلیغ کالا درکشوربه گونه ای محسوس تغییرکرده است،چنانکه  گویادیگرهمه چیزبه قرعه کشی ختم میشود؛برنامه های تلویزیونی،حساب های بانکی ،تماس های تلفنی،اشتراکهای اینترنتی،خریدهای فروشگاهی و....شماراوسوسه میکنندوچه بسیارافرادی که به امیدشرکت درقرعه کشی وبرنده شدن درآن اقدام به خرییدمیکنند.حالا زندگی درقرعه کشی های روزانه ؛ماهانه ؛سالانه؛خلاصه میشود؛شانس هایکی پس ازدیگری یا به بارمینشیندیا بدمی آورند وبه خانه برمیگردیم .بهونه و...بخشی ازبرنامه های صداوسیماهستندکه تبلیغات مختلف برندهای کالادرآنها به عنوان بخشی ازرونددرآمدزایی سازمان صداوسیما منظورشده است.البته درشرایطی که دولت توان تامین بودجه های سنگین موردنیازرسانه ملی راندارد،حرکت به سمت بودجه موردنیاز،فی نفسه اقدامی مشکل دارنیست.امادرمیان برخی روش های آزاردهنده که فاقدهوشمندی لازم است،سبب کاهش رقابت پذیری صحیح وافول رغبت مخاطبین به رسانه ملی رافراهم میکند.

صحبت برسرتبلیغات کالاهایی ازقبیل محصولات غذایی محسن،برنج آوازه،محصولات سافتلن است.این تبلیغات به گونه ای است که میتوان آنرا بازتولیدی ازبلیط های بخت آزمایی دانست .درشرایط اقتصادی کنونی جامعه ،بسیاری ازخانواده ها به امیدبرنده شدن در قرعه کشی این محصولات ،که امکان تحول درزندگیشان رافراهم میکند،نسبت به خریداین محصولات تقدام میکنند.این حقیقت مسئله ای است که باتحقیقی ساده  وفاقدجهت گیری ،قابل اثبات است؛اماصاحبان برندهای فوق سعی دارندمسائلی مانندکیفیت کیفیت محصول خودرا عامل انتخاب توسط خریداران عنوان کنند.فارغ ازاینکه قاطبه خریداران محصولات مذکور به امیددستیابی به جوایزعنوان شده خریداری خودراسامان میدهند؛بیش ازهمه به نیت خود واقف اندوباوارونه نشان دادن حقیقت چیزی تغییرنمیکند.

پیامک های وسوسه کننده:

نکته قابل تامل اینکه امروزه به جرئت میتوان ادعاکردکه تمامی دارندگان تلفن همراه به طورنسبی حداقل بین 3تا5پیامک باماهیت قرعه کشی وترویج مصرف گرایی رابه صورت هفتگی دریافت میکنند.پیامک هایی که یامشخصا باترویج مصرف بیشترنظیرآنچه ازسوی اپراتورهمراه اول به اسم "هفته های دویست میلیونی"معرفی میشودبا تبلیغاتی که ازسوی ایرانسل با برچسب شرکت درقرعه کشی وافزایش شانس بیشترهمراه است.

ترغیب مشتری برای مصرف بیشترباهدف کسب جایزه موضوعیست که امروزه دیگرجای خودرا درتمام بخش های زندگی مردم بازکرده است وبه زعم اکثرکارشناسان ؛کیفیت رافدای قرعه کشی وبخت آزمایی کرده است.اتفاقی که سبب شده تا بازاررقابت نیزبرای کالاهای مصرفی باکیفیت که به واسطه هزینه کرد منابع درامرواقعی تولیدوافزایش میزان مطلوبیت برای مشتری ازتوان اهداء جوایز برخوردارنباشندمحدودتر کرده است.

برای دریافت جایزه وشرکت در قرعه کشی "بیشتر"مصرف کنیدتا بیشتر شانس برنده شدن داشته باشید!

مقابله با بخت آزمایی در کلام رهبری:

نزدیک به 10سال قبل رهبرانقلاب دردیدار بامسئولان ومدیران صداوسیما در رابطه با ترویج فرهنگ مصرف گرایی از تبلیغات تلویزیونی وبرنامه های بی محتوا فرمودند:".... یکی از مسابقه ها مسابقه تلفنی است.شخصی تماس میگیرد و به خاطر هیچی به او جایزه میدهند!

یک روز من دیدم در یک برنامه تلویزیونی  پنج میلیون تومان به یک نفرجایزه دادند ؛برای اینکه به چند سوال جواب دادا!این سرگرمی خیلی جالبی نیست. پنج میلیون تومان ،تقریبا حقوق دو یا سه سال یک کارمند متوسط است.ممکن است بگوینداین کار ترویج علم است.ترویج علم را ازیک راه بهتر بکنید.این راه ضرر دارد عده ای که این گونه مسابقات را نگاه میکنند،بی منطقی به ذهن شان می آیدو از این بی منطقی سوءاستفاده میکنند.این کار منطقی ندارد...." ".... تبلیغات رسانه ای و گاهی تبلیغات خیلی پررنگ که مردم را به طرف مصرف گرایی سوق میدهد؛با برنامه ای که شما فرضا ساخته اید تا مصرف گرایی را تقبیح کنید،عملا در تناقض است با هم هماهنگ نیست

("بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما 9 آذر 1383.)

آنچه مسلم است ؛متاسفانه این نوع بازار یابی یک قرعه کشی و بخت آزمایی است و تاسف آور ترازآن این است که واکنشی از سوی مسئولین ذیربط دراین راستا مشاهده نمیشود .شایدظاهر قرعه کشی تغییر کرده باشد ؛اما منطق ماجرا همان قرعه کشی است.جای سوال است که چرا در رابطه با بخت آزمایی  که احکام شرعی قائل بر حرمت آن هستند ،در اینگونه موارد ،ما واکنشی نشان نمیدهیم.مشخصا این نوع تبلیغ و بازار یابی تبعات سوء و مخربی به دنبال خواهد داشت  که از جمله میتوان به تغییر فرهنگ جامعه و ترغیب و ترویج روحیه مصرف گرایی اشاره کرد.در این فرهنگ ؛افراد به سمت خرید کالا هایی میروند که به آن نیاز ندارند یا به بیان  دیگر نیاز اساسی ندارند. حال آنکه این سرمایه میتوانست در خدمت تامین مایحتاج مهم تر و حتی پس انداز برای آینده خانواده  تبدیل شود.

مصرف گرایی ناشی از قرعه کشی در حالی رشد فزاینده به خود گرفته که خریدار میتواند منابع آن را در امر سرمایه گذاری داخلی و پس انداز مورد استفاده قرار دهد  و فروشنده نیز به جای تبلیغ قرعه کشی کیفیت محصول را افزایش داده یا قیمت تمام شده آن را کاهش دهد . متاسفانه از آنجا که بسیاری از این کالا ها ماهیت وارداتی دارند؛عملا با این تبلیغات و خرید محصولات  مربوط به آن نه تنها باعث افزایش قیمت این کالا ها به واسطه افزایش تقاضا میشویم ؛بلکه در برابر تولید داخلی ایستادگی میکنیم و همچنین باعث خروج سرمایه از کشور نیز خواهیم شد.




تاریخ : جمعه 94/4/5 | 4:50 صبح | نویسنده : م شادمانفر

حکایت شده روزی مردی ساده دل جماعتی را دید که همراه یکی از بزرگان دین و معرفت با شتاب به صحرا می روند. پرسید: «کجا می روید؟»

 

 

گفتند: «چند وقتی است که باران نیامده و مزارع و کشتزارهای ما به خاطر بی آبی، در شرف از بین رفتن هستند. می رویم دعای باران بخوانیم.»

 

 

مرد ساده دل گفت: «احتیاجی به دعا نیست، من هم اکنون کاری می کنم که باران نازل شود.» پرسیدند: «چگونه؟» پاسخ داد: «با من به در خانه بیایید تا همه چیز روشن شود.»

 

 

همه به در خانه او رفتند. مرد به همسرش گفت: «همه لباس های کثیف را بیاور و در تشت بریز تا بشوییم.»

 

 

وقتی لباس ها شسته و روی طناب پهن شد، بلافاصله باران شروع به باریدن کرد! مردم گفتند: «عجب! راز این کار چیست؟»

 

 

مرد گفت: «ما به قدری بد اقبالیم که هر وقت لباس می شوییم و روی طناب می اندازیم تا خشک شود، باران می آید و چند روزی آفتاب نمی تابد!»

 

 

این حکایت به خوبی بیان می کند که خوش اقبالی و بداقبالی را خودمان به سمت زندگی مان جذب می کنیم. وقتی احساس بد اقبالی می کنیم، در واقع زمینه وقوع آن را فراهم می کنیم و به تدریج هم در می یابیم که در زندگی مان رخ داده است و دیگر یقین پیدا می کنیم که به راستی بداقبال هستیم؛ پس اگر انتظار وقایع و پیشامدهای خوب را داشته باشیم، آن ها را جذب می کنیم.

 

 






  • paper | بک لینک | میله